۲۴ آذر ۱۳۸۶، ۱۰:۰۰

فتحی در گفتگو با مهر ـ 1:

"مدار صفر درجه" سفارشی نیست / فیلمنامه عنصر اصلی در موفقیت درام

"مدار صفر درجه" سفارشی نیست / فیلمنامه عنصر اصلی در موفقیت درام

حسن فتحی در بخش اول گفتگو با خبرگزاری مهر درباره وجه عاشقانه "مدار صفر درجه"، دلایل کار کردن روی فیلمنامه‌های خود، اهمیت تحقیق و پژوهش در مرحله نگارش فیلمنامه و لزوم امنیت اقتصادی فیلمنامه‌نویسان صحبت کرده است.

گروه فرهنگ و هنر ـ خبرگزاری مهر: در مجموعه تلویزیونی "مدار صفر درجه" مانند دیگر کارهایتان یک قصه عاشقانه را بر بستری سیاسی تاریخی محور قرار دادید، اما برداشت‌های تند سیاسی باعث شد قصه عاشقانه در سایه قرار بگیرد. خود شما چه نظری دارید، آیا مجموعه سیاسی است یا عاشقانه؟

ـ حسن فتحی، کارگردان مجموعه "مدار صفر درجه": مجموعه "مدار صفر درجه" یک عاشقانه آرام است که در بستر تاریخی، سیاسی و اجتماعی خاص بیان می‌شود. هر اثر هنری متشکل از دو جزء ظرف و مظروف است. ظرف شرایط زمانی، مکانی و تاریخی ارائه اثر است. این ظرف در قصه ما سال‌های مقارن با جنگ جهانی دوم است. وجه دیگر مظروف است که شما در این ظرف تاریخی، تقویمی، سیاسی و اجتماعی چه چیزی مطرح کرده‌اید؟

مظروف قصه "مدار صفر درجه" بی‌ارتباط با دغدغه‌هایم در سایر آثارم نیست که درباره مفاهیم عشق، جنایت و تنهایی ساخته‌ام. من همیشه به وقایع زندگی اطرافیانم نگاه می‌کنم و این سه وجه عشق، جنایت و تنهایی از انسان امروز برای من همیشه قابل توجه است، چرا آدم‌ها عاشق می‌شوند؟ چرا تنها می‌شوند؟ آیا برای معضلات عشق راه حلی هست؟ آیا برای دوست داشتن می‌توان انتهایی قائل شد یا نه؟ آیا برای تنهایی بشر راه گریزی نیست؟ چرا آدم‌ها دست به جنایت می‌زنند؟ آیا با جنایت‌ دنبال این هستند که به اضطراب‌ خود پایان دهند؟

به قول آلبر کامو در نمایشنامه "سوء تفاهم" انگار که جنایت هم به نوعی تنهایی است و باعث اضطراب بیشتر می‌شود. این جنایت الزاماً از نظر من معنای فیزیکی ندارد و می‌تواند معنایی نمادین و روحی روانی داشته باشد، مولفه‌هایی که رد پای آن در سایر آثارم دیده می‌‌شود. بنابراین بعد از اینکه "شب دهم" را ساختم، با توقعی که خودم و مردم از من داشتند، درصدد نوشتن درامی عاشقانه بودم که یک بستر سیاسی و اجتماعی در سال‌های جنگ جهانی دوم پیدا و احساس کردم این بستری مناسب برای ارائه یک قصه عاشقانه است.

* برخی اعتقاد دارند مجموعه "مدار صفر درجه" سفارشی ساخته شده؟

ـ مطلقاً این کار به من سفارش نشده، چرا که من اصلاً آدم سفارشی‌ساز نیستم. فکر می‌کنم مغرض‌ترین آدم‌ها این مسئله را در مورد من می‌دانند تا من کاری را عاشقانه دوست نداشته باشم، نمی‌سازم. در طی این چند سال پیشنهاد بیش از 40 تا 50 کار به من سفارش شد، اما انجام ندادم. قصه "مدار صفر درجه" برای خودم بود و پیشنهاد آن را دادم. برایم خیلی جذاب بود آشنایی و اطلاع از اینکه اسنادی وجود دارد که ثابت می‌کند ایرانیان جان صدها یهودی را در جنگ جهانی دوم نجات دادند، آن هم در شهرهایی که خود اروپایی‌ها جرات نمی‌کردند چنین اقدامی را انجام دهند.

اما امروز نسبت به فرهنگ ایران تصوری اشتباه وجود دارد و آنها فکر می‌کنند ما ضدیهود هستیم، در حالی که این یک دروغ بزرگ است. ما نه تنها ملت ضدیهود نیستم، بلکه کانون پناه بسیاری از اقلیت‌های دینی به شهادت تاریخ بوده‌ایم. برخورد ما ایرانی‌ها با اقلیت‌های دینی انسانی بوده. بنابراین شایسته نیست چنین قضاوت‌هایی خرد و نسنجیده درباره ایرانیان شود. من به عنوان کسی که تاریخ کشورم را دوست دارم رنجیده خاطر می‌شوم که درباره ایران چنین حرفی زده شود. در حالی که کذب محض است و واقعیت ندارد.

* پس با این حساب آشنایی با اسنادی که خلاف ضدیهود بودن ایرانیان را نشان می‌داد، منجر به قرار دادن درامی عاشقانه در یک بستر تاریخی اجتماعی شد؟

ـ بله، طبیعتا وقتی با چنین اسنادی رو به رو شدم، احساس کردم می‌توانم بستری را فراهم کنم تا بر مبنای آن یک درام عاشقانه را که از پیش در ذهنم پی‌ریزی کرده بودم بپرورانم. نقطه شروع من برای "مدار صفر درجه" دغدغه‌های سیاسی نبود، چون آدم سیاسی نیستم، بلکه نقطه شروع همان مولفه‌هایی بود که در بقیه آثارم دنبالش بودم، مولفه‌هایی که برایم حکم سئوال داشت. عشق، تنهایی و جنایت؛ مفاهیمی که همواره از عهد گیلگمش بوده و در اغلب آثارم دنبال به تصویر کشیدن این دغدغه‌ها بودم.

فقط بسترها متفاوت است. یک بار بستر آن قرن یازدهم هجری و دوره شاه عباس صفوی در مجموعه "روشن‌تر از خاموشی" می‌شود. اواسط دوره قاجار در مجموعه "پهلوانان نمی‌میرند" و اواسط دوران پهلوی در مجموعه "شب دهم" بیان می‌شود و بستر این مولفه‌ها در مجموعه "مدار صفر درجه" در جنگ جهانی دوم رقم می‌خورد.

* دلیل اینکه در مجموعه تلویزیونی "مدار صفر درجه" بیشتر از سایر کارهایتان به لایه‌های تراژیک زندگی بشر نزدیک شدید، چه بود؟

ـ بله، همینطور است. فکر می‌کنم تفاوت "مدار صفر درجه" با سایر کارهای قبلی‌ام این است که در آن بیش از سایر کارهایم سعی کرده‌ام به لایه‌های تراژیک زندگی شخصیت‌هایم نزدیک شوم. ضمن اینکه تلاش کردم با انجام تحقیقات دقیق فیلمنامه‌ای بنویسم که بر یک بستر تحقیقی معتبر استوار باشد.

واقعیت امر این است که بیشتر از اینکه دغدغه نفع و اثبات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی شخصیت‌های قصه را داشته باشم، بیشتر دغدغه بیان موقعیت‌های تراژیکی را داشتم که با تقدیر و سرنوشت این شخصیت‌ها رقم خورده بود. به همین دلیل شما با زنجیره‌ مرگ در عاشقانه‌های "مدار صفر درجه" رو به رو هستید، اما این زنجیره مرگ تبلیغ مرگ نیست. همچنان که تراژدی هیچ وقت تبلیغ مرگ نیست.

تراژدی با وجود سنگینی و مهیب بودن همواره تبلیغ زندگی است و ما را به یک بازاندیشی نسبت به تمام نعمت‌های زندگی دعوت می‌کند و از این منظر است که تصفیه در تراژدی اتفاق می‌افتد. در این اثر هم من از مرگ سخن می‌گویم، ولی مرگ را تبلیغ نمی‌کنم، بلکه به مخاطب می‌گویم یک بازاندیشی نسبت به زندگی خودش داشته باشد.

در عاشقانه‌های "مدار صفر درجه" از فرصت‌های از دست رفته عاشقی که دیگر برنمی‌گردد صحبت می‌کنم؛ به عنوان امر تلخ و تراژیک. تا مخاطبم در زندگی شخصی فراموش نکند فرصت‌های جادویی زندگی همیشه این نیستند و فرصت‌های ناب و خوب عاطفی همیشه سراغ آدم نمی‌آیند، پس حواست باشد که از فرصت‌های پیش آمده برای زندگی عاشقانه و قشنگ‌تر خوب استفاده کنی. تراژدی "مدار صفر درجه" دعوت به مرگ و غم و اندوه نیست، بلکه دعوت به زندگی، امید و بازاندیشی است.

پایان فیلم هم از جنس بهاری نیست. یک هپی اند زمستانی و وصال عشاق (حبیب و سارا) در غروب است، وصال آنها رنگ غم و اندوه را با خودش دارد، اما در کنار عشق‌هایی که در این مجموعه نابود می‌شوند در نهایت عشق این دو نفر جان سالم به در می‌برد. شاید به این دلیل که نسبت به بقیه قدر فرصت‌های زندگی را بیشتر فهمیدند.

* شما گفتید تا کاری را عاشقانه دوست نداشته باشید آن را نمی‌سازید. تا چه حد تاکید دارید که قصه برای خودتان باشد تا آن را بسازید؟ "مدار صفر درجه" چطور بود؟

ـ چند دسته کارگردان داریم. یک گروه کارگردانان تکنیسین تلقی می‌شوند و تلاش می کنند آثاری که به آنها ارائه می‌شود به بهترین نحو کارگردانی کنند. در این گروه کارگردانانی بزرگ هستند که در همه نوع ژانر کار می‌کنند، برخی کارگردانان خوب می سازند و برخی نه. یک گروه کارگردان داریم که دستی در نوشتن دارند. آنها علاقمندند طرح ها و دغدغه‌های خودشان را به تصویر بکشند. من هم با کارهایی که ساختم، نشان دادم که جزو این گروه هستم.

بنابراین ترجیج می‌دهم آثاری بسازم که خاستگاه آن دغدغه‌های خودم باشد. تا امروز هم این طور بوده است. سوژه "مدار صفر درجه" را هم از مدت‌ها پیش در ذهن داشتم و مرتب به ذهنم می‌آمد که کی من را شروع به نوشتن می‌کنی. شخصیت‌های این مجموعه در دل، جان و روح من بودند و نهیب می‌زدند که زودتر آنها را ببنویسم و وقتی بستر اجتماعی و تاریخی را پیدا کردم قصه را نوشتم.

* پس با این حساب به فیلمنامه‌نویس اطمینان ندارید؟ چرا تحقیقات مجموعه "مدار صفر درجه" را به یک تیم تحقیقاتی نسپردید؟

ـ بحث اطمینان نیست، بلکه وضعیت نوشتن فیلمنامه در ایران مطرح است. اگر شرایط مهیا باشد تا شما یک تیم تحقیقاتی داشته باشید، مسلماً می‌توانید تحقیقات را به یک گروه زبده بسپارید و کار برای نویسنده راحت‌تر می‌شود، اما این منوط به این است که تیم تحقیقاتی به لحاظ مالی تامین شود. باید بودجه‌ای که برای تحقیق و نگارش یک کار تعیین می‌شود، آن قدر خوب باشد که هم حق نویسنده ادا شود هم حق تحقیق. متاسفانه این بودجه نیست، ولی امیدوارم در آینده این شرایط برای فیلمسازان مهیا شود.

زمانی که من "ملاصدرا" را نوشتم گروه تحقیق نداشتم. خودم مرتب تحقیق می‌کردم. پیش فلاسفه می‌رفتم و بعد از تحقیق، نگارش را شروع کردم. در آن زمان دکتر عبدالله نصری را به عنوان مشاور انتخاب کردند تا فیلمنامه را بخواند و اگر تحقیقات کاستی دارد، بگوید. برای مجموعه "مدار صفر درجه" شش تا هفت ماه به تنهایی مطالعه کردم و کار هر روز من فیش برداری بود. در حدود هشت ساعت کتاب‌، روزنامه و مجلات مختلف می‌خواندم تا تحقیقاتم برای این مجموعه تکمیل شود و بعد شروع به نگارش فیلمنامه کردم. بعد از اینکه فیلمنامه کامل شد، مسئولان شبکه یک دکتر شهبازی را معرفی کردند تا فیلمنامه را مطالعه کند.

* بعد از مطالعه فیلمنامه توسط دکتر شهبازی، فیلمنامه تا چه حد دستخوش تغییرات شد؟

ـ تغییر عمده نکرد. او فقط چند نکته تقویمی مطرح کرد. به عنوان نمونه اگر حادثه‌ای 12 فروردین بود و من 16 بهمن را نوشته بودم، اشاره کردند که طبق منابعی که وجود دارد این مسئله در 12 فروردین است. علاوه بر آن کتاب‌هایی پیشنهاد دادند که اگر بخواهم عمیق‌تر در برخی قسمت‌ها به موضوعی بپردازم، بهتر کمک می‌کند. واقعیت امر این است که کار پژوهشی "مدار صفر درجه" را به تنهایی انجام دادم و دکتر شهبازی نظارت نهایی را داشتند. البته برای من هم ایده‌آل است که وقتی طرحی را به عنوان کار پیشنهادی می‌برم، آنقدر بودجه تحقیق و نگارش خوب باشد که دو گروه شویم؛ یک گروه نویسنده و چند نفر پژوهشگر و محققان و بعد ظرف اجتماعی و تاریخی در اختیار فیلمنامه نویس قرار بگیرد.

* اگر بودجه لازم برای تحقیقات مجموعه "مدار صفر درجه" تعلق می‌گرفت، شما کار را به یک تیم تحقیقاتی می‌سپردید؟

ـ حتماً این کار را می‌کردم. اگر بودجه تحقیق و نگارش مناسب باشد، مسلماً من هم از این شیوه کاری استقبال می‌کنم. 

* چرا مسئولان شبکه یک از ابتدا دکتر شهبازی را معرفی نکردند؟

ـ زمانی که فیلنامه پیشنهاد شد تا وقتی که موافقتم را برای ساخت اعلام کنم و قرارداد ببندم هفت ماه طول کشید. در طول این هفت ماه مرتب برای قرارداد اختلاف داشتیم. متاسفانه دستمزدی که برای نگارش و تحقیق داده می‌شود کم است. در حالی که داستان اهمیت زیادی دارد. وقتی فیلمنامه خوب نباشد، نمی توان فیلم خوبی ساخت. وقتی تولید پروژه شروع می‌شود بودجه می‌دهند، ولی در مرحله فیلمنامه توجه کمتری می‌شود.

مرحله نوشتن فیلمنامه باید جدی گرفته شود. این جدی گرفتن الزاماً پول کلان نیست. اگر چه پول بخشی از مسئله است، اما باید جدی گرفته شود. کار موفق با یک فیلمنامه خوب تضمین می‌شود. اگر فیلمنامه بد باشد شما سوپراستار هم داشته باشید، موفق نمی‌شوید. بنابراین فیلمنامه اهمیت دارد. فیلمنامه نویسان خوب باید دستمزدهای خوب بگیرند، ولی دستمزد خوب تعلق نمی‌گیرد. چطور وقتی کارگردان یا بازیگر خوب می‌آورند دستمزد خوب می‌دهند، ولی به فیلمنامه‌نویس توجه نمی‌کنند.

فیلمنامه نویسان هم از این قاعده مستثنی نیستند. به نظرم دستمزد برخی فیلمنامه‌نویسان باید از سوپراستارها بیشتر باشد، چون کاری که فیلمنامه‌نویس می‌تواند انجام دهد کمتر از کار یک سوپراستار خوب نیست، حتی یک جاهایی بیشتر از او فعالیت می‌کند. بنابراین چرا دستمزد فیلمنامه‌نویسان تلویزیون و سینما کم است؟ اگر متن خوب نباشد چطور سوپراستار پدید می‌آید؟

تردید نکنید کسانی که در تلویزیون و سینمای ایران تبدیل به سوپراستار شدند، مدیون کارگردانان خوب و فیلمنامه‌نویسان خوب هستند. اگر مسئولان می‌خواهند ساخت مجموعه‌های موفق در تلویزیون تبدیل به فرآیند شود، باید فیلمنامه جدی گرفته شود و باید دستمزدهای خوبی به فیلمنامه نویس داده شود تا او با خیال راحت بنویسد و کار کند.

چرا یک عده از فیلمنامه نویسان خوب ما تصمیم گرفتند کارگردان شوند؟ یک دلیل آن به نبود امنیت اقتصادی برمی‌گردد. اگر امنیت مالی و اقتصادی داشته باشند. اگر قوانینی مدون شود تا از فروش فیلم یا مجموعه درصدی هم به فیلمنامه‌نویس هم تعلق بگیرد، دیگر به کارگردانی رونمی‌آورند.

ادامه دارد ...

کد خبر 600906

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha